ده گردي با ماركو

گرگان

آن‌ها را با نام ماركو و رابينو بيشتر مي‌شناسيد تا به اسم‌ حقيقي‌شان. اگر هم تا به حال اين نام‌ها را نشنيده‌ايد، كافي است ده‌گردي گلستان با ماركو و رابينو را در گوگل يا اينستاگرام جست‌وجو كنيد. محمد زنگانه جوان است. 

جوان‌تر از آني كه فكر كنيد، اما او و دوستانش توانسته‌اند با كمي خلاقيت و ابزار ساده‌اي مانند اينترنت، روستاهاي گلستان را به ايران و حتي بيشتر از آن به برخي كشورهاي اروپايي هم معرفي كنند. خودش مي‌گويد در نااميدي شروع كرده است، اما انتهاي مسير نااميدانه زنگانه اميد بود.

 به قول شاعر: «پايان شب سيه سپيد است.» با اين‌كه بيكاري روزهاي سختي پيش روي او گذاشته بود، اما پيوند خلاقيت، تلاش، استفاده مطلوب از فناوري همزمان با توان محلي، ده‌گردي با ماركو و رابينو را پديد آورد.  گفت‌وگوي ما با زنگانه در كافه كوچكي در علي‌آباد كتول انجام شد كه در ادامه مي‌خوانيد. 

ده‌گردي به معنايي كه شما انجام مي‌دهيد، دقيقا چيست؟ روند كار شما با آنچه ما پيش‌تر به عنوان ده‌گردي مي‌شناختيم، متفاوت است؟

بله. نوع ده‌گرد‌ي‌اي كه ما انجام مي‌دهيم، استفاده از وب‌سايتي براي امكان رزرو خانه‌هاي روستايي، معرفي روستاهاي هدف گردشگري، شناسايي و معرفي روستاهايي است كه قابليت گردشگري دارند، اما الزاما در فهرست سازمان گردشگري نيستند.  گردشگري روستايي را انتخاب كرديم، زيرا معتقد بوديم گلستان قابليت‌هاي زيادي در اين زمينه دارد. در اين مسير به اين نتيجه رسيديم كه تعريف سازمان از روستاهاي هدف گردشگري، تعريف كوچكي است و بنابراين به سراغ معرفي روستاهاي ييلاقي كه جاذبه‌هاي طبيعي دارند، روستاهايي كه جاذبه‌هاي تاريخي دارند و همين‌طور روستاهاي تركمن‌نشين رفتيم كه منبع سرشاري از آداب و رسوم هستند.

 در كنار معرفي روستاها، مكان‌هايي را هم كه امكان اقامت براي گردشگران داشت شناسايي كرديم و در نتيجه، وب‌سايت ما وب‌سايتي براي معرفي روستاها و رزرو اقامتگاه‌ها شد. راهنمايان ما در نقاط مختلف خدماتي شامل خانه، غذاي محلي و راهنمايان محلي را جذب مي‌كنند. بخش رزرو را ما انجام مي‌دهيم، اما اگر گردشگر خدمات اضافه‌تري بخواهد از خود روستاييان دريافت مي‌كند و ما دخل و تصرفي بيشتر از راهنمايي و آموزش به جامعه محلي نداريم. 

در مجموعه شما چند نفر مشغول كارند؟ 

3 نفر به صورت مستقيم در بخش‌هاي مختلف كار مي‌كنند. يك نفر در ارتباط با روستاييان و مشتري‌هاست، اما به واسطه فعاليت ما تعداد زيادي از روستاييان استان در اين طرح مشغول شده‌اند. از سوي ديگر به دليل حضور گردشگران، كسب و كار و اشتغال در روستاها رونق گرفته است. 

ايده راه‌اندازي اين وب‌سايت را چه كسي مطرح كرد؟ 

اين ايده، ايده يك جمع 3 نفره بود. 

در اين جمع، جمله «راستي بچه‌ها يك فكري» را چه كسي مطرح كرد؟ 

ماجرا اين طور شروع نشد. ما جمعي بوديم كه تقريبا مدام مشغول طبيعت‌ و روستاگردي بوديم. آن زمان من به همراه «كامل آرخي» در زمينه استارت‌آپ فعاليت مي‌كرديم. به دليل همين فعاليت‌ها به اين نتيجه رسيديم كه گلستان به خوبي از فناوري در محورهاي توسعه استفاده نكرده است و از سوي ديگر قابليت بي‌نظيري در زمينه گردشگري دارد.  با توجه به اين 2 نكته تصميم گرفتيم حفره فناوري در زمينه گردشگري را پر كنيم. ايده نخست، طراحي اپليكيشني بود كه گردشگران بتوانند به واسطه آن، از محل دقيق درمانگاه‌ها، بيمارستان‌ها، سوپرماركت و داروخانه‌هاي استان مطلع شوند، اما اين ايده كم‌كم به موضوع معرفي اقامتگاه‌ها رسيد.

چطور شد روستاها را انتخاب كرديد؟ همين كه به روستاها سفر مي‌كرديد، كافي بود كه فكر كنيد ده‌گردي فراگير مي‌شود؟ 

نه، اين طور نبود. ما پيش از شروع كار، وب‌سايت ده‌گردي، تحقيقات محلي داشتيم. ميزان درآمد شهرها و روستاها را از گردشگري سنجيديم و دريافتيم حقيقتا روستاها از اين درآمد بي‌نصيب بودند. از سوي ديگر، تمايل گردشگران را بررسي كرديم و فهميديم بيشتر به استفاده از مكاني آرام و دنج علاقه‌مندند و با جمع اين‌ها در نهايت به توان روستاها رسيديم. 

براي شروع كارتان چقدر سرمايه‌گذاري كرديد؟ 

همه سرمايه مادي ما، يك ميليون تومان پول نقد بود كه هزينه خريد «هاست» و «دامين» و طراحي و اموري مانند اين شد. 

جالب است. حالا چطور كسب درآمد مي‌كنيد؟ 

از فضاهاي مجازي استفاده مي‌كنيم. در فضاي مجازي صفحه‌هايي ويژه استان گلستان ساختيم و هر روز منابع گردشگري استان را معرفي مي‌كنيم. در مناسبت‌هاي ويژه سفر به گلستان را به گردشگران پيشنهاد مي‌دهيم و تمركزمان بر جذابيت بصري عكس‌هاست؛ عكس‌هايي كه ديدن و تماشاي آن‌ها مي‌تواند اشخاص را مجاب يا كنجكاو به سفر و سياحت از گلستان كند. بعد از رزرو خانه‌ها بخشي از پول را به عنوان سهم شركت برمي‌داريم و بقيه را به صاحبخانه مي‌دهيم.

موفقيتتان را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟ 

رشد بسيار خوبي داشتيم. با اين برنامه‌ريزي‌ها نوروز 96، 4 هزار و 270 گردشگر در روستاهاي استان اقامت كردند. اين تعداد مسافر گذري نبودند بلكه مقصدشان گلستان بود. گردشگران خارجي زيادي را هم به روستاهاي گلستان آورديم. 

اگر بخواهيم بدون تعارف با هم صحبت كنيم، طراحي وب‌سايت ده‌گردي براي جمع شما، قصه‌اي بود كه «شوخي‌شوخي» جدي شد يا از همان ابتدا جدي بود؟ 

حقيقت اين است كه شروع ماجراي ده‌گردي در اوج بيكاري ما اتفاق افتاد. شغل من تبليغات بود و آن را از دست داده بودم. به شدت نياز به شغل ديگر يا ايده خوبي براي راه‌اندازي يك كار جديد داشتم. شرايط ساير بچه‌ها هم كم و بيش مشابه من بود. نمي‌شود بگوييم كه شوخي‌شوخي جدي شد. بهتر است بگوييم در فضاي نااميدي جدي شد. البته تيم بعد از 3 ماه از هم پاشيد و من كار را با 2 نفر ديگر ادامه دادم. در حال حاضر هسته مركزي تيم، من و «حميد ميرزايي» هستيم كه به رابينو و ماركو معروف شده‌ايم. 

 ماجراي ماركو و رابينو چيست؟ نام‌هاي جالبي انتخاب كرديد. 

مي‌خواستيم برندي را انتخاب كنيم كه در ذهن بماند. بنابراين براي كارهاي برندسازي از 2 عنوان استفاده كرديم. يكي عنوان رسمي كه همان ده‌گردي است و عنوان ديگر، رابينو و ماركو است كه در فضاي مجازي معمولا ما را به اين نام مي‌شناسند. ماركو را به دليل شخصيت ماركوپولو و رابينو را هم به خاطر مورخ معروف و نويسنده كتاب مازندران و استرآباد انتخاب كرديم. 

برگرديم به همان قسمت قصه كه جدا شدن هسته نخستين بود. چرا اين اتفاق افتاد؟

ما در ماه‌هاي نخست هيچ درآمدي نداشتيم. بچه‌ها از كار جدا شده بودند و حالا بايد با تيمي جديد كار را دنبال مي‌كرديم. كار را هم بر همان روال و ايده سابق دنبال مي‌كرديم تا اين‌كه سال گذشته دوباره مبلغي را به عنوان سرمايه گذاشتيم و سايت را به‌روز كرديم و قابليت‌هايش را افزايش داديم. البته هنوز چالش‌هايي درباره مجوزها داريم. 

ابتداي كار، چند درصد احتمال مي‌داديد موفق شويد؟ 

كار در اوج نااميدي شروع شد، اما تلاش كرديم روش‌هاي انگيزشي را به كار ببريم كه نااميدي بر ما چيره نشود. 

اين انگيزه چه بود؟ 

هميشه دوست داشتم كاري داشته باشم كه هم تفريح باشد و هم شغل. از سويي شيفته سفر و عكاسي هم بودم. در واقع ايده‌اي را دنبال كردم كه از كودكي رويايم بود. 

تصويرتان از موقعيت شغلتان در آينده چيست؟ 3 سال ديگر كجا ايستاده‌ايد؟ 

در همه ايران. ما الان در گيلان هم فعاليتمان را شروع كرده‌ايم و برنامه داريم اين ايده را در سراسر ايران پيگيري و اجرا كنيم. 



اشتغال‌زايي با ده‌گردي

محمد زنگانه: 2 مثال براي اشتغال‌زايي با طرح ده‌گردي مي‌زنم: يكي روستاي چينو كه پيش‌تر حتي سوپرماركت نداشت. اين روستا حالا به واسطه حضور گردشگران سوپرماركت دارد. يعني اهالي نياز به وجود برخي مشاغل را احساس مي‌كنند و آن را براي افزايش رونق گردشگري در روستايشان ايجاد مي‌كنند. دومين مثال هم روستاي محمدآباد علي‌آبادكتول است كه با همكاري بخشداري و دهياري، تنورهاي نان در منازل راه‌اندازي كرده‌اند. وقتي اهالي محمدآباد ديدند تردد مسافران به اين بخش زياد شده است، خودشان دست به كار شدند. حالا دوغ، پنير و نان محلي در هر خانه‌اي فروخته مي‌شود.
 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.